ناله نی است ای دل یا که از لب شاه است
یا که نخله طور و نغمه انا الله است
داستان دستانت از فراز شاخ گل
یا که بانگ قران است کزشه فلک جاه است
گرچه بانوان یکسر بی سرند وبی سالار
لیک شاهد مقصود شمع جمع این راه است
او چو شمع کاشانه بانوان چو پروانه
یا چو خوشه پروین گرد خرمن ماه است
ای همای بی همتا سایه را مگیر از ما
سایه سرت ما را خیمه است خرگاه است
شهسوار من ارام بر پیادگان رحمی
پای همرهی لنگ است دست چاره کوتاه است
ای که سربلندی تو زیر پای خود بنگر
زانکه نازنینان را سر به خاک درگاه است
از فراز نی لطفی کن به گوشه چشمی
زانکه بی پناهان را گوشه ای پناگاه است
از لب روان بخشت زنده کن دل ما را
گرچه نغمه این نی دلخراش و جانکاه است
ای که با غمت سازاست همنشین وهمرازاست
دو سینه سوزان یا که شعله آه است
غم گسار بیمارت داغدار دیدارت
گریه شبانگاه و ناله سحرگاه است
از دو چشم بیدارش وز غم دل زارش
آن یگانه غمخوارش واقف است
وآگاه است
نظرات شما عزیزان: